کوله پشتی

کوله‌بار تأملات یک ذهن آشفته
طبقه بندی موضوعی
شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۱۰ ب.ظ

پیرمردها به بهشت نمی‌روند

1.پیرمرد نشسته بود جلوی ضریح کنار دیوار زیارتنامه‌اش را می خواند و کسی کاری بهش نداشت؛ تازه وقتی بلند شد از هیاهوی همراهان که قصد گشودن راهی برای خروج او از میان جمعیت کمی حواس زائران را پرت کرده بود فهمیدم کسی هم اینجا نشسته بوده که ظاهرا برای خودش کسی است!
2.حرف و حدیث پشت سر پیرمرد و فرزندانش زیاد است، در دهان برخی را که نمی‌شود بست؛ حتی شاید پرده‌نشین را هم از زندگی او ساخته‌بودند، فرزند فریب‌خورده اعتبار پدر را به چالش می‌کشد.

3.پیرمرد روی تخت بیمارستان نفسش به شماره افتاده و یکی یکی عیادت‌کنندگان و نمایندگان این و آن می‌آیند تا آخرین بار شاهد نفس‌کشیدنش باشند؛ هرچند برخی فقط آمده‌اند عکس یادگاری بگیرند تا بعدا یا جای پیرمرد را بگیرند، یا برای خود آبرویی درست کنند از همراهی لحظات آخر پیرمرد. یا شاید حتی نماز میتی به امید اعتباری از کنار پیکر بی‌جان پیرمرد

4.پیرمرد می‌رود، از اولش هم ماندنی نبود، منتها رفت و سیل پیام‌ها و تسلیت‌ها به جاری شد؛ اما آنان که آمدند و آنان که نیامدند مشخص کردند رفقای روزهای سخت تا چه اندازه درکنار هم هستند.

5. روایت است پیامبر (ص) در شوخی‌ای با اطرافیان گفتند که پیرزن، سیاه و پیرمرد به بهشت وارد نمی‌شوند؛ سپس فرمودند: همانا خداوند اهل بهشت را در سیماى جوان نورانى در حالى که تاجى به سر دارند وارد بهشت مى کند، نه به صورت پیر و سیاه. 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۵
حسن قاسم زاده

عباس واعظ طبسی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی