کوله پشتی

کوله‌بار تأملات یک ذهن آشفته
طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «نقد و بررسی» ثبت شده است

دوشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۲۷ ب.ظ

بچه‌مهندس‌های ایرانی


از ابتدای ماه مبارک، به لطف سفره افطار که باید حتما به قول مادر «ونگ ونگ» تلویزیون هم میهمانش باشد، مشغول تماشای «بچه‌مهندس» شدیم؛ سریالی که در ابتدای شروع فکر نمی‌کردم اینچنین درگیرم کند و ذهنیتم را نسبت به برخی مسائل تا این حد تغییر دهد.

جواد جوادی، گل‌پسر شش‌ساله دوست داشتنی سریال با همت خودش اینقدر چیزهای مختلف را خراب کرد که توانست دوچرخه بسازد؛ خودش پیچ‌هایش را ببندد و خودش چرخش را بچرخاند.

از آن‌طریف آقا شفیع درشت هیکل داستان که فقط زمانی حمال بازار بوده، الان زیر بال و پر چندین کودک را گرفته تا به سروسامان برساند.

داشتم فکر می‌کردم چقدر شبیه شعارهای جمهوری اسلامی و انقلاب و تجربه ساختن سانتریفیوژ و انرژی هسته‌ای است؛ بچه مهندس‌های انقلاب‌ندیده، پای کار ایران‌اند؛ کشورشان را دوست دارند، به رغم جاهد و مجاهدانی که مانعشان شوند، بازهم ادامه خواهند داد؛ تا جایی که شفیع‌هایی که زمانی برای حمال طاغوت نبودن انقلاب کرده‌اند نیز باورشان نمی‌شود!

آری، همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده‌اند...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۷
حسن قاسم زاده
سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۱۲ ب.ظ

در خدمت و خیانت خنده

درباره خنداونه دیشب:
پرده اول: رامبد جوان با طرح مسئله فامیل بودن حداد با رهبری، وی را یکی از نزدیک‌ترین افراد به رهبری معرفی می‌کند
پرده دوم: جناب خان کلمات وضع شده فرهنگستان را به بار تمسخر می گیرد و حداد مجبور به پاسخ دادن به این شبهات می‌شود
پرده سوم: جناب خان یک ماسک به حداد می‌دهد تا به عنوان فردی که به رهبری نزدیک است و نماینده مجلس است و دغدغه کار مردم را دارد، به فکر مردم خوزستان باشد
خندوانه‌ای ها دیشب سعی داشتند با گذاشتن حداد در گوشه رینگ‌های مختلف از جمله فرهنگستان و مجلس عملکرد وی را زیر سؤال ببرند و مایه گذاشتن از فامیل بودن با رهبری اگر نگوییم انتساب حداد در این نقدها به رهبری بود، فضای برنامه را کمی از جو خشک انتقادی درآورد.
درباره حداد عادل دیشب:
حداد عادل به زیرکی متوجه موقعیت‌های خود در خندوانه دیشب شد، زمانی که از وی خواسته شد پس از توضیح روابط خانوادگی اش با رهبری شوخی‌هایی که با رهبری داشته را تعریف کند سریعا به سراغ شوخی‌های کاری رفت.
زمانی که دید شیطنتی در انتقاد از فرهنگستان نهفته است به سرعت با بکاربردن کلمه حرام لقمه، هم منتقد را ساکت کرد هم به نوعی به آنان فهماند که این مسائل توطئه‌هاییست که فرهنگستان زیر سؤال برود.
زمانی که ماسک را هدیه گرفت سریعا متوجه شد تا از وی به عنوان نماینده مجلس و فرد منسوب به رهبری خواسته‌اند تا کاری بکند به همین دلیل ز طرف مجلس، دولت، حکومت و حاکمیت قول رسیدگی می‌دهد.
وقتی از وی می‌خواهند برای خواستگاری جناب خان کاری بکند سریعا پاسخ می‌دهد اگر بار مالی داشته باشد شورای نگهبان رد می‌کند و این تنها یک شوخی نبود، بلکه یک واقعیت در باور عامه بود که نمایندگان برایشان قانون‌های مختلفی را می‌توانند تصویب کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۱۲
حسن قاسم زاده
چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۳۳ ب.ظ

فستیوال رنگ و موسیقی

یا ما با دیدن فیلم‌های هالیوودی و فیلم‌های هالیوودی شده، ذائقه‌مان تغییر کرده یا هر چیز دیگر، «محمد(ص) رسول الله» را در اندازه یک فیلم نتوانستم ببینم؛ گنگ بودن مکالمه‌‌های نصف فیلم را که به حساب بد بودن سیستم‌های صوتی سینما افریقا بگذاریم، به نکات ریزی نظیر دوبله نشدن صدای ابوطالب در برخی پلان‌ها هم که توجه نکنیم، ترجمه‌های ناقص و غیرقابل فهم از گفتگوهای یهودیان و همچنین ابرهه را هم که بگذاریم به حساب خیلی خارجی بودن لهجه‌شان و عدم وجود کلمات کافی برای ترجمه!، حتی از کنار برخی بدحجابی‌های فیلم که واقعا آدم شک می‌کند چطور رویشان شده این پلان‌ها را به رهبر جمهوری اسلامی نشان دهند، و اگر دادند چطور ایشان هیچ تذکری به کارگردان ارزشی و فیلم ارزشی نداده‌اند، بگذریم؛ از نداشتن روایت مشخص فیلم نمی‌شود گذشت.

فیلم خیلی قوی و با مراجعت حمزه شروع می‌شود و پس از آن، ابوطالب شبیه پیرمردهای قصه‌گوی هالیوود می‌نشیند کنار تکه سنگی و داستانش را شروع می‌کند، داستانی از به‌دنیا آمدن و بزرگ شدن پیامبر رحمت؛ از اینجا به‌بعد داستان شبیه سریال یوسف پیامبر است، فقط کمی رنگ و لعاب تصویر بیشتر شده، چه‌بسا در یوسف پیامبر، تعلیق‌ها و گره‌هایی وجود داشت که مخاطب را برای دنبال کردن داستان پای صفحه تلویزیون بنشاند.

هرچند به نویسنده فیلم حق می‌دهم برای پرهیز از هرگونه تفرقه و کشمکش و دعوا و ... نخواسته باشد دوقطبی پیامبر رحمت را با چیزهای دیگری نظیر یهودی‌هایی که او را بهتر از فرزندانشان می‌شناختند به تصویر بکشد. اما بهرحال محمد(ص) رسول‌الله، تصویری است از دانسته‌های مسلمانان ایرانی در کلاس‌های درس مدرسه، تک‌تک سکانس‌ها و داستان‌ها صرفا برای گفته شدن به نمایش در می‌آیند، و گویی فردی با خنجری به دنبال کارگردان دویده تا وی سریع تمام داستان را تعریف کند. اتفاقات یکباره در داستان و عدم توجه به درام داستان، نظیر یهویی مریض شدن حلیمه، یهویی مریض شدن و رحلت آمنه، یا عدم ارتباط تصویری لشکرکشی ابرهه به مکه و بدنیا آمدن پیامبر،‌ درگیری‌های یکباره فیلم بر سر تصاحب یا از بین بردن پیامبر، قول پیامبر به عموی خودش درباره کارکردن برای وی و ... همه و همه نماد داستان‌هایی است که مجیدی نخواسته یا نتوانسته آن‌ها را در یک روایت منسجم گرد هم آورد. ضعف داستان در سراسر فیلم نمود دارد، حتی اگرچه مخاطب به دلیل پیشینه مذهبی یا تاریخی خود ربط بین سکانس‌ها را متوجه شود، اما بهتر می‌بود شاید، تا در کنار این داستان‌های پراکنده، روایتی منسجم نخ تسبیح پاره‌روایت‌های فیلم می‌شد.

من اگر جای مجیدی بودم، شاید، روایت لجاجت ابولهب را پررنگ‌تر می‌کردم و از آن به‌عنوان نخ تسبیح داستان برای ارتباط بین صحنه‌های مختلف استفاده می‌کردم، شاید هم داستان همدستی یهودیان برای تصاحب یا کشتن پیامبر را دست‌مایه روایت داستان می‌کردم(البته نه آنطور که مجیدی کرده است) و تعلیق‌ها و گره‌هایی به مراتب قابل فهم‌تر برای داستان ایجاد می‌کردم.

بهرحال هرچه که هست، اولین تصویر ایرانی از پیامبر جهانی اسلام، دیدنی است.

پ.ن:

از حواشی تماشای فیلم هم اینکه زمانی که نام محمد برای پیامبر انتخاب گشت و عبدالمطلب با این نام پیامبر را روی دست بلند کرد، سینما یکپارچه صلوات فرستاد و دیگر اینکه آقایی در صندلی جلویی، عین دوساعت و خورده‌ای فیلم شانه‌هایش تکان می‌خورد، از گریه!

پیشنهاد می‌کنم اگر مایلید فیلم را ببینید حتما در سینماهای تازه تأسیس این مهم را انجام دهید، چراکه با توجه به طولانی بودن مدت زمان فیلم، کیفیت صندلی مهم‌تر از کیفیت فیلم خواهد بود!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۳
حسن قاسم زاده
پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۲۲ ب.ظ

یکی یکی یکی

این‌یکی رأی می‌آورد بعد آن یکی کینه‌ای به دلش می‌گیرد، بعد آن‌یکی که پیروز می‌شود مدام این‌یکی را سرزنش می‌کند، بعد یکی‌دیگر پیدا می‌شود یک حرفی می‌زند بعد آن‌یکی از حرف یکی‌دیگر استفاده می‌کند دوباره این‌یکی را می‌زند، بعد این‌یکی تکذیب می‌کند بعد به یکی دیگر می‌گویند تکذیب کرد ها، می‌گوید اشکال ندارد باشد بعدا جواب می‌دهم...

بوی توطئه می‌دهد یکی یکی یکی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۲
حسن قاسم زاده
چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۲ ب.ظ

تصور یک رییس جمهور پول‌دار

معمولا انتخابات ریاست جمهوری امریکا تحلیل‌های متفاوتی را بر می‌انگیزد، به عنوان مثال همین هشت سال پیش طیفی می‌گفتند عمرا یک سیاه‌پوست که پدرش مسلمان بوده بتواند رییس جمهور امریکا شود، اما شد!
حالا هم رقابت درون حزبی کاندیداها برای جلب نظر سناتورها بالا گرفته است؛ اما نکته‌ای که توجه را به خود جلب می‌کند حضور دو چهره اقتصادی در میان نامزدهای جمهوری‌خواه است، دو چهره‌ای که یکی‌شان به گفته صدای امریکا حتی شانس اول رای هم‌حزبی‌هایش است.
هیچ تحلیلی هم که نداشته باشی همین یکی دو خط نشان می‌دهد در فضای امریکا، اقتصاد جای خود را به سیاست داده و دیگر سیاست نیست که دنیا را کنترل می‌کند، بلکه هرکه پول بیشتری داشته باشد می‌تواند حکم‌رانی کند (البته نه به این معنا که امریکا دنیا را فرماندهی می‌کند).
هرچند این امریکایی پول‌دار برنامه‌ اصلی‌اش را گذاشته است روی محدود کردن مهاجرت به امریکا، اما خیلی دوست دارم این جناب دونالد ترامپ که الان 24درصد موافقت اعضای حزب جمهوری‌خواه را داراست، به جایی برسد تا ببینیم امریکا با یک رییس جمهور تاجر و همسر مدلش چگونه کنار خواهد آمد؟ فساد اقتصادی و سوء استفاده از منابع و رانت دولتی در کنار حاشیه‌های روزمره خانم مدل می‌تواند یکی از نتایج قابل پیش بینی باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۲
حسن قاسم زاده