آمدی کاتش در این عالم زنی...
این روزها هرجای شهر را که نگاه میکنی پر شده از تبلیغهای شهرداری درباره کتاب و کتابخوانی و معرفی کتابهای پرفروش و معروف. همین بهانه کافیست تا بهترین کتابهایی را که خواندهای به یاد بیاوری.
طوفان دیگری در راه است؛ نثر ساده و روان سید مهدی شجاعی در کنار جسارت ایام جوانی، رمانی را رقم زده است به زیبایی طوفان. رمانی که نامههای زینت و کمال بعد از یک ماجرای معمایی همهچیز داستان را آشکار میکند، در حقیقت بخش بزرگی از کتاب براساس نامههایی است که زینت و کمال برای یکدیگر مینویسند و مخاطب را از وقایع و اتفاقات باخبر میسازند. زینت و کمال در این رمان حتی پای چمران را هم به معرکه میکشند و خاطرات دوران روشنگری وی در ینگه دنیا را برای خواننده تعریف میکنند.
طوفان دیگری در راه است، سال 65 به قلم سید مهدی شجاعی تحریر میشود اما در سال 85 بازنویسی شده و توسط انتشارات نیستان منتشر میشود. این کتاب روایت شخصیتهایی است که متحول میشوند و شروع آنها از تحول زنی رقاصه در میانه مجلس رقص و طرب آغاز میشود.
از آنجا که قاعده لطف رمان به خواندنش است، کماکان صادق است، بر شما باد خواندن این رمان؛ اما آنچه باعث نوشتن این سیاهه شد نه تشویق به خواندن خالیخالی این کتاب که تشویق به اضافه نمودن یک چاشنی روحنواز به آن بود؛ نمکی از جنس موسیقی.
پیشنهاد میکنم اگر رمان «طوفان دیگری در راه است» سید مهدی شجاعی را خواندهاید، میخوانید و یا خواهید خواند، آلبوم یار مست سالار عقیلی و بالاخص قطعه آتش عشق این آلبوم را چاشنی کتاب کنید:
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت
آمدی کاتش در این عالم زنی
وانگشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت